L♣iF•E:/زندگی*_*HAKERهکر

هکــــــ♥__ر زندگی♥
تمام...

سعی کن به ادما وابسته نشی

خوب باش

بد باش

شاد باش

غمگین باش

هرجوری خواستی باش

اما اونو با ادما تقسیم نکن

خودت باشو و خودت

خب عزیزا

ادما میرن

ادما تنهات میزارن

ادما نمیفهمن

ادما خوبیارو درک نمیکنن

و همیشه تو امتحانای من شکست میخورن

و اخرش یا من و یا اونا یه روزی میرن

اینجا ام داره اروم اروم واسه من تموم میشه

تا 2 اسفند هستم و بعدش ازتون

خداحافظی میکنم

چون اینجا ام هیچیو نفهمید

ادماشم هیچیو نفهمیدن

هر شروعی یه پایانی داره و

منم

تمام...

عکس های عاشقانه , عکس عاشقانه

 

+نوشته شده در چهار شنبه 28 بهمن 1394برچسب:,ساعت10:10توسط self |
مادربزرگـــــم همیشه میگفت :

مادربزرگـــــم همیشه میگفت :
قلبت که بی نظم زد ،
بدون که عاشقی
اشکت که بی اختیار سرازیر شد ،
بدون که دلتنگی
شبت که بی خواب گذشت ،
بدون که نگرانی
روزت که بی شوق آغاز شد ،
بدون که ناامیدی
سینت که بی جا آه کشید ،
بدون که پُرحسرتی
دلت که بی دلیل گرفت ،
بدون که تنهائــــــی

+نوشته شده در شنبه 24 بهمن 1394برچسب:,ساعت23:6توسط self |
Ineed smile

Ineed smile

+نوشته شده در دو شنبه 19 بهمن 1394برچسب:,ساعت16:43توسط self |
i need for

when?why?what?>?start again?

do u love start your life again and you have bravery for youre life?

plz answer mu questone...

i need for

 

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 19 بهمن 1394برچسب:,ساعت16:35توسط self |
کاش می شد زندگی تکرار داشت .

کاش می شد زندگی تکرار داشت . . .
لااقل تکرار را یکبار داشت . . .
ساعتم برعکس
میچرخید و من . . .
برتنم می شد گشاد این
پیرهن . . .
آن دبستان ، کودکی ، سرمشق
آب . . .
پای مادر هم برایم جای
خواب . . .
خود برون می کردم
از دلواپسی . . .
دل نمی دادم به دست
هر کسی . . .
عمر هستی ، خوب و بد
بسیار نیست . . .
حیف هرگز قابل تکرار نیست! ! !

  چشمــــــــــ

عاشقش بودم اما الان برام پست شد

چون رمز بین من و گذشتم بود

اما باز میخوام با لاک اون قسمت از زندگیمو بپوشونمو

تحقیقاتمو درباره ی چشم ادامه بدم

اگه خدا بخواد تخصصمم در همین مورد بگیرم

b.b=p,bb=y↓

our secrate:py

composition day&night=e

a world circle

a secrate of refreshed

eye of start human life

one of human love civilzation

a=a

ar=at

but today I forget this secrate

and now is not a mystery

now.Its just aLETTER for me

youre always said to me:I see u soon

but today :the purport of this letters

Its just:resurrection

DIDENT?

+نوشته شده در پنج شنبه 8 بهمن 1394برچسب:,ساعت19:41توسط self |
دردے بزرگ تر از این؟؟؟؟

خـــــــــــودمو از دستـــــ دارم

چه دردے بزرگ تر از این؟؟؟؟

+نوشته شده در پنج شنبه 8 بهمن 1394برچسب:,ساعت1:3توسط self |
بے خیال دنیا

خواستم لپ تابو ببندم یهو یاد عید افتادم

2 دیقه مونده به نحویل سال پیش رها بودم

هه میگن قبل تحویل سال پیش هر کی باشی تا آخر باهاش میمونی

...همش دروغه

رها امدوارم همه ی حرفایی که بهم زدی دروغ باشه

چون اگه حقیقت باشه،توانایی درکشونو ندارم

و در ضمن اگه روزی این مطلبو دیدی

:اون روز من اومدم سر قرار اما تو هیچوقت دیگه نیومدی...

بے خیالــــــ

از خودتـــــ آموختم که بگویمــــــــــــــــــ

بے خیال دنیا

+نوشته شده در پنج شنبه 7 بهمن 1394برچسب:,ساعت23:56توسط self |
گاهی...

+نوشته شده در چهار شنبه 7 بهمن 1394برچسب:,ساعت23:48توسط self |
...

تصمیم گرفتم از این به بعد دیگه با دیوار درد و دل نکنم

و افکار آشفه و پریشانمو باز نکنم

گرچه همه اینها سرتا پا

بچگین

کودکین

اما اینجا حرف زدن به هر حال با دیوار حرف زدن بهتره

لازم به گفتن نیست

خودم میدونم همه چی تغییر کرده

حتی طرز حرف زدنم

خستم

خیلی خستم

از خودم

از خیالاتم

امروز یه معجزه اتفاق افتاد

و منو تحت تاثیر خودش قرار داد

از فردا شروع میکنم برای المپیاد هفته ی بعد بخونم

خخ میدونم که دیره اما من میتونم و در این شکی نیست

چون اگه بخوام برام روز و شبش اهمیت نداره

اما یه مانعی هست

یه دیوار

توی مغزم

امیدوارم از بین بره

به امید پیروزی

و سخت کوشی نام دیگر معجزه است=شعار من

 

+نوشته شده در چهار شنبه 7 بهمن 1394برچسب:,ساعت23:40توسط self |
نامردای دنیا

سلام به تمام نامردای دنیا

خودتون که میدونین توجهم به اشخاص خاصیه

درسته به هر لحاظ نباید برای من مهم باشه

اما انگار....

هوف

اصلا بچها اگه من بیخیال تمام اون المپیادا و مسابقه ها و جشنواره های مزخرف بشم؟همچی درست میشه؟

خودتون که میدونید حالم اینروزا خوب نیست،هه من فکر میکردم شما دوست منید؟یا دشمنم؟

کی بود که بارها به من میگفت آترین ما توی قبلیتو میخوایم؟

دوستیتو ثابت کردی...

اما منم توضیحی واسه کارم دارم،دوستان من فردا میرم ادبیاتو درست میکنم و 19.5 رو تو کارنامم میزارم

واقعا نمیدونستم سر یه نیم نمره چنین کاری میکنین

واقعا اگه میگفتین من درستش میکردم

نه اینکه برین دبیرو بندازین به جون من

که بیاد تو کلاس همچین حرفایی به انسان بزنه

داغــــــــــونم همانند پیرمردی که با کوله بار خاطره هایش  نمیتواند کمر خمش را بلند کند و عصایش تنها تنها تکیه گاه اوست...

و همینطور برای آسوده بودن افکار شما من از المپیادای گروه انصراف دادم

و فقط تو المپیاد فردی اونم یدونش ثبت کردم

خیالتون راحت و آسوده

در ضمن اینقدرم به مادراتون و دبیرا و استادا فشار نیارین

حال من داغون تر از این حرفاس وگرنه همه ی کارارو درست میکردم

و یه نکترم بگم،تا اطلاع ثانویه پزشک به من گفته زیاد به عقلم فشار نیارم،خخ خدارو چه دیدی شاید به گفته ی اون همینروزا از کار بیوفته...

و شما از دستم خلاص شید و از همه مهمم تر خودم از خودم خلاص شم

اینروزا هیچ امیدی واسه زنده موندن ندارم،مگر اینکه یه معجزه ای چیزی افاق بیوفته که من به این چیزا معتقد نیستم...

امروز خواستم با نامردای دنیا حرف بزنم،بگم من دیگه من قبلی نیستم،راحت باشین نه میتونم بخونم نه میتونم فکر  کنم هیچیدر هر صورت مغزم قفله و تا یه ماه نمیتونم واسه المپیاد تلاش کنم

موفق باشید

+نوشته شده در دو شنبه 5 بهمن 1394برچسب:,ساعت18:0توسط self |